حرکت و نشانههای دیداری در خوانشِ نمایشنامه

دو نکته در بابِ اصولِ خوانشِ نمایشنامه
مشهدتئاتر- آرش خیرآبادی*: مدتها ست که چالش بر سرِ چهگونهگیی «خوانشِ نمایشنامه» محل بحثِ بسیاری از اهالیی تآتر است.
عدهیی بر این عقیدهاند که در اجرای خوانشِ یک متن، میتوان از عنصرِ حرکت، نور، لباس، یا حتا گریم، استفاده کرد. عدهیی نیز بر این باورند که هیچگونه حرکتی، حتا ارتباطِ بصری میانِ دو گوینده [بازیگر-خوانندهی متن] نباید اتفاق بیافتد.
دستهی اول، اغلب، «ساختار شکنی» را دلیلِ اصلیی حرکت و بازیهای بدنی در خوانش میشمارند یا اساسن بر این باورند که خوانشِ نمایشنامه، چون دارای قواعدِ مدّون و مشخصی نیست، پس هرطور که اجرا شود، صحیح است.
پیش از آن که به موضوعِ بحث وارد شویم، باید یک تعریف را روشن کرد و آن تعریفِ «حرکت» است. مراد از حرکت، پلک زدن، تکان خوردنِ دهان، حرکتِ سر و گردن و دستها و نظایرِ آن نیست. مراد از حرکت، «جابهجایی» ست. یعنی هر رفتاری که فرد را از مکان یا نقطهی «الف» به مکان یا نقطهی «ب» برساند.
برای روشن شدنِ موضوع یکی از پایهایترین آموزههای تآتر را دوباره مرور میکنیم:
بازیگر برای اجرای یک نمایشنامه، دو ابزار در اختیار دارد: بدن و بیان. و ما بر اساسِ همین دو اصل، دو گونه نمایش را پیریزی و تعریف مینماییم.
بدن: هرگاه بازیگر در اجرای یک متن، تنها از بدنِ خود بهره برده و هیچ کلامی را به لب نیآورد، «میم» یا «پانتومیم» [لالبازی/ خاموشهبازی] صورت گرفته است.
بیان: هرگاه بازیگر در اجرای یک متن، تنها از بیانِ خود بهره ببرد و هیچ حرکتی نداشته باشد، «خوانش» صورت گرفته است.
نکتهی اول: حرکت در خوانشِ نمایشنامه
هماناندازه که بیان یا گفتار در پانتومیم [لالبازی] باعث از بین رفتنِ ماهیتِ نمایش میشود، عنصرِ رفتار یا حرکت هم در خوانش مجاز نخواهد بود. چرا که با ورودِ هر یک از اینها به عرصهی اجرا، نمایش از ماهیتِ خویش خارج شده و جنبهی «اجرای کامل» میگیرد.
نتیجتن، در نمایشنامهخوانی [خوانش] هر عنصری که درکش از طریقِ گوش ممکن نباشد، باید کنار گذاشته شده و در حُکمِ خط قرمز تلقی گردد. به فرض، رنگِ لباس، گریم، حرکت، استفاده از آکساسوار و نظایرِ آن، در خوانش جایگاهی ندارد. اما میمیکِ صورت، از آنجا که تأثیرِ مستقیم در نوعِ بیانِ بازیگر/خواننده خواهد داشت، میتواند موردِ استفاده قرار گیرد.
برای درکِ بهترِ این موضوع، میتوان در هنگامِ خوانشِ یک نمایشنامه، چشمها را بست و تنها به صدای اجرا گوش فرا داد. هرگونه آگاهییی که از طریقِ گوش برای مخاطب میسر نشود، اعتبار نداشته و در حُکمِ تخلف از حدودِ خوانش به شمار خواهد رفت.
همان مقدار که سخن گفتن در پانتومیم، ماهیتِ پانتومیم را از بین میبرد، حرکت هم در خوانش، ماهیتِ خوانش را از میان خواهد برد.
نکتهی دوم: نشانههای دیداری در خوانشِ نمایشنامه
بسیاری از اجراهای خوانشِ نمایشنامه را میبینیم، که حرکتی ندارند، ولی نشانههایی جز نشانههای شنیداری را برای مخاطب به نمایش میگذارند، که درکاش با گوش میسر نیست.
مثلن گروهی که لباسِ یکدست و یکجور میپوشند، در نشستن روبهروی تماشاچی، چینشی خاص انتخاب میکنند، نور صحنه را زیاد و کم میکنند، از آکساسوار بهره میْگیرند و مواردِ مشابهی از این دست، همه از نشانههای دیداری [غیرشنیداری] به شمار خواهند رفت.
به باورِ من، اگر این نشانهها، هیچ تأثیری در درکِ بهتر یا پیشرفتِ داستانِ نمایشنامه نداشته باشد، ایرادی ندارد. یعنی نه امتیازی محسوب میشود و نه خطایی رخ داده است. درست مثل آن است که بازیگرانِ نمایشنامهیی رادیویی، در استودیو، لباسِ متحدالشکلی پوشیده باشند. همآهنگیی لباسِ آنها برای شنوندهی نمایش، نه سودی دارد نه ضرری.
اما اگر این نشانههای غیرشنیداری بخواهد به کمکِ خوانشِ نمایشنامه بیآیند، محل ایراد است. مثلن نمیشود به صِرفِ آن که در صحنه، یک لیوانِ آب گذاشتهایم، از اکتخوان بخواهیم که حضورِ لیوانِ آب را اعلام نکند. یا بدونِ آن که اکتخوان برای ما روایت کند، توقع داشته باشیم شنونده از خاموش و روشن شدنِ نورِ صحنه، دربیابد که پردهی نمایش عوض شده است.
نشانههای غیرشنیداری را تا آنجا میتوان به کار گرفت که هیچ تأثیری در روندِ نمایش یا درکِ بهترِ آن نداشته باشند.
گرچه بسیاری نیز بر این عقیدهاند که استفاده از نشانههای دیداری، درخوانشِ نمایشنامه، به هیچ وجه مجاز نیست.
* نمایشنامه نویس، منتقد و مدرس تئاتر
Warning: Array to string conversion in /home/vimmodlw/public_html/wp-content/themes/theater-abdi/functions.php on line 633
Array