مشهدتئاتر- سید جواد اشکذری: نمایشگاه «چهل سال اسناد تئاتر انقلاب اسلامی» برای نخستین بار در قالب سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در تهران برگزار شد که در حدود ۸۰۰ سند مانند پوستر، بروشور، تراکت، دست‌نوشته‌ها، نامه‌نگاری‌ها و نیز عکس‌های روی صحنه و پشت صحنه به نمایش گذاشته شد. در این رویداد چند پوستر از زنده‌یاد حسن حامد، هنرمند مطرح مشهدی تئاتر کشور در معرض دید عموم قرار گرفت. پوستر «دردسر برای سوم شخص مفرد» از نوشته‌های حسن حامد و «بچه‌ تابستان» به نویسندگی و کارگردانی این هنرمند شهرمان در کنار پوسترهای هنرمندان برجسته‌ای چون بهزاد فراهانی، داود رشیدی، حسین محب اهری، افسانه بایگان، تانیا جوهری و… به نمایش گذاشته شده است.

 

زوج هنری؛ حسن حامد و رضا عطاران

حسن حامد نمایشنامه «دردسر برای سوم شخص مفرد» را با نگاهی آزاد به قصه‌ای کوتاه از آنتوان چخوف نوشت و محمود عطار به عنوان کارگردان آن را با هنرنمایی جمشید اسماعیل خانی، ناهید مسلمی در کنار زنده‌یاد حسن حامد و زنده‌یاد رضا جوان از هنرمندان مشهدی در سال ۶۹ در سالن چهارسو تئاتر شهر روی صحنه برد. «بچه تابستان» آخرین اثر حسن حامد بود که با بازی رضا عطاران و مهناز غمخوار در سال ۷۱ در مجموعه تئاترشهر تهران روی صحنه رفت اما حامد قبل از آن که اجرای عمومی آن را ببیند، از دنیا رفت. عطاران شروع فعالیت هنری خود را با بازی در تئاتر مرحوم حامد در دهه ۱۳۶۰ آغاز کرد و یک سال بعد در  تئاتر «موش عاشق» او بازی کرد. همکاری این دو هنرمند مشهدی تا سال ۱۳۷۱ ادامه داشت که از نتایج آن می‌توان به آثار مشترک آن‌ها چون «تروربازی»، «شیطان سفید»، «ما برنده ایم عمو ساز بازنده»، «بازی شبانه» و «تابستانه» اشاره کرد. رضا عطاران در یکی از مصاحبه‌هایش گفته، من هرچه دارم و یاد گرفتم از حسن حامد است.»

از دیگر آثار حسن حامد می‌توان به «تضاد»، «مادر»، «کمکم کن»، «خسره الدنیا»، «لبیک»، «حاجت»، «طوبی»، «روز یلدا»، «انگار همین دیروز بود»، «افسانه زمینی»، «نگهبان چشمه سبز»، «مثل یک مرد»، «ارتفاع» و «سفرنامه دیو» اشاره کرد. «بچه‌ تابستان» را کارگردان‌های دیگر هم مانند دریا نظری در چهارمین جشنواره تئاتر فجر در تهران و رضا حسینی در مشهد به روی صحنه بردند.

 

فجر دهم؛ صحنه آخر خالق «بچه تابستان»

دهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، بهمن‌ماه 1370 در حالی در تهران برگزار شد که حسن حامد برای نگارش تئاتر جریان‌ساز «بچه تابستان» از سوی هیئت دوارن جشنواره به عنوان نویسنده برتر برگزیده شد و نیز از سوي هيئت منتقدان مورد تقدیر قرار گرفت و بعد از این درخشش بعد از گذراندن یک دوره سرما خوردگی شدید در سن سی سالگی درگذشت. او درحالی نمایش «بچه تابستان» را با دستمایه قرار دادن موضوع کودکان کار کارگردانی کرد که مانند بسیاری از تئاتری‌های شهرستانی عرصه را برای کار تنگ دید و مهاجر تهران شد.

 

«بچه‌ تابستان» یا «روز یلدا»

حجت مشرفی که از دوستان و هنرمندان گروه تئاتر حامد بود، درباره نمایش «بچه تابستان» می‌گوید: «این تئاتر یک اییزود از چهار اپیزودی بود که حسن حامد از نمایش «روز یلدا» تولید کرد. او اول «روز یلدا» را نوشت ولی بعد تصمیم گرفت هر یک از چهار شخصیت این نمایش را به صورت یک اپیزود روی صحنه ببرد. اولین باری که «بچه تابستان» را در تهران روی صحنه برد، هنرمندانی چون جمیله شیخی، گوهر خیراندیش، جمشید اسماعیل خانی، آتیلا پسیانی و احمد آقالو حضور داشتند که به شدت در پایان تشویق کردند. حتی خانم شیخی از جایش بلند شد و ایستاده رضا عطاران را تشویق کرد و به او گفت: «تو در آینده بازیگر بزرگی می‌شوی.»

این هنرمند درباره شیوه تمرین حسن حامد قبل از شروع تمرینات «بچه تابستان» عنوان می‎کند: «یادم هست ما را می‎برد باغ ملی مشهد که کنار سینما استقلال بود. یک تیر ترقه‌ای، یک واکسی، یک وزنه‌ای و یک عکاس در آنجا کار می‌کردند. عصر ما را می‌برد و می‌گفت: بچه‌ها این نقش شماست که باید بازی کنید. چهار انسان با چهار مشکل جسمانی بودند که باید بازی می‌کردیم. بیشتر روزها قبل از تمرین ما را می‌برد تا اول آن‌ها را ببینیم و بعد می‌رفتیم برای نمایش. بعد از مدتی که دیگر تصویرشان الهه ذهن ما شد دیگر آنجا نرفتیم. اینقدر تکرار شد که خود آن واکسی متعجب شده بود که ما چرا هر روز آنجا می‌رویم و یک گوشه می‌ایستیم و فقط او را نگاه می‌کنند.»

 

 حسن برای دنیا می‌نویسد

مشرفی در ادامه خاطره بسیار جالبی از «بچه تابستان» مطرح می‌کند: «هیئت بازبینی با حسن حامد رابطه خوبی نداشتند و همین موضوع باعث شد او مشهد را ترک کند. چون در بدترین شرایط، نمایش ما را در سالن هلال احمر اجرا گذاشتند. یادم می‌آید یکی از آن روزها که هوا به شدت برفی بود، هیچ کس برای دیدن ما نیامد ولی حسن گفت؛ عیبی ندارد. درست مثل زمان تمرین کار را روی صحنه می‌بریم که یک دفعه سه سرباز بلیط خریدند و آمدند. حسن گفت؛ حالا که اینها در این هوا آمدند پول آن‌ها را برگردانید. در پایان آن سه سرباز آن قدر برای ما کف زدند که فکر کردیم سالن پر است. این بهترین خاطره ما بود. بعد آمد روی تک تک ما را بوسید و ما چهار نفری برای غربت او گریه کردیم.»

همچنین او درباره شخصیت زنده‌یاد حامد می‌گوید: «او عاشق تئاتر بود. با اینکه دیپلم هم نداشت اما در عرصه ادبیات نمایشی بسیار بی‌نظیر بود. داریوش ارجمند یک بار گفت؛ «حسن برای ایران نمی‌نویسد، برای دنیا می‌نویسد. او خیلی هم در زندگی کوتاهش سختی کشید.»

 

نوید ظهور یک نمایشنامه‌نویس اجتماعی

همچنین آرش عباسی، نمایشنامه نویس مطرح کشور در یاداشتی برای زنده یاد حسن حامد با عنوان «ارتفاعی که فراموش نشد» نوشته است: «کسانی که دو سه سال آخر دهه شصت نام حسن حامد را با عناوین نویسنده، کارگردان و بازیگر بر پوسترهای حوالی تئاتر شهر می‌دیدند و حتما بارها از سر حسادت بارها از خود پرسیده بودند، چرا این اسم مدام در حال تکرار شدن است؟ برای آخرین بار با عکس نقاشی شده او بر پوستر «بچه تابستان» و عبارت؛ زنده‌یاد حسن حامد روبرو شدند تا پرونده یکی از فعال‌ترین تئاتری‌های شهرستانی کوچیده به تهران بسته شود. این جمله دیگر به یک ناله کلیشه‌ای تبدیل شده اما به رسم همه حسرت خوردن‌های پیشین مجبورم تکرار کنم که آخرین نمایشنامه حسن حامد یعنی «بچه تابستان»، نوید ظهور یک نمایشنامه نویس اجتماعی را می‌داد و بی‌شک اگر جریانی که حامد به ترتیب با نمایشنامه‌های «تابستانه»، «روز یلدا»، «ارتفاع»و «بچه تابستان» شروع کرده بود تا امروز ادامه پیدا می‌کرد، شاید حالا درام ایرانی در حوزه اجتماعی تا این اندازه تهی دست نبود.»

عباسی در بخشی دیگر از یاداشت خود می‌نویسد: «بچه تابستان به سبب چاپ در مجله نمایش آن زمان به سرعت در سراسر ایران منتشر شد و با اشتباهات فاحش چاپی‌اش ناگهان موجی به راه انداخت. از جشنواره‌های دانش‌آموزی تا جشنواره‌های استانی و منطقه‌ای هرجا می‌شد، می‌توان نشانی از حسن حامد یافت.»

 

از فروش بلیط‌های تئاتر تا یک کمد نمایشنامه

در ادامه شاپور ترکمن سرابی، از هنرمندان برجسته تئاتر مشهد که با نمایش «افسانه زمینی» در هفتمین جشنواره تئاتر فجر با زنده‌یاد حامد حضور داشت، از خاطراتش با او می‌گوید: «حسن حامد می‌رفت سینما هما و بلیط‌های تئاتر را می‌فروخت. حسن تنها چیزی که برایش مهم نبود، وجود خودش بود. او اجتماع را خیلی خوب می‌فهمید و از بس غرق مطالعه و نوشتن بود آخر خودش را قربانی کرد.»

این عضو گروه تئاتر زنده‌یاد حامد از منظر متفاوت‌تری از او یاد می‌کند: «در آن سال می‌خواستم کاری را در جهاد دانشگاهی شروع کنم که به حسن حامد گفتم؛ یکی از نمایشنامه‌هایت را می‌خواهم روی صحنه ببرم. وقتی به خانه‌اش رفتم، دیدم در کمدش شاید بالغ بر 200 تا نمایشنامه دارد. او گفت: اگر تا 50 سال دیگر هم کار ننویسم دستم پر است. همان جا یکی از شاهکارهایش به نام «تشریح» را به من داد. یک اثر فلسفی بسیار عجیب بود.»

او بر این اعتقاد است: «حسن حامد دو نوع نمایش داشت. یک نوع کارهای کوچه خیابانی مانند «بچه‌های تابستان». یک نوع دیگر هم نمایش های مسجع بسیار غنی بود که حسن را از همه آثارش تفکیک می‌کرد. مثل تشریح و میلیترها».

 

نویسنده مردمی

احمد مینایی که به همراه غلامرضا عارف‌نژاد در تئاتر «ميليترها» كار مرحوم حسن حامد در چهارمین جشنواره تئاتر فجر حضور داشته، درباره این هنرمند فقید عنوان می‌کند: «او از بهترین نویسنده‌هایی بود که در تمام عمرم دیدم. حسن حامد از نویسنده‌های مردمی بود که نگاه صمیمانه‌ای به دنیای اطرافش داشته باشد. او اگر زنده می‌ماند می‌توانست یکی از بارزترین هنرمندان این مملکت شود. در زمانی که نمایش‌های نیمه روشنی روی کار بود، او آثار زیبایی مثل «تابستانه» و «طوبی» را روی صحنه برد.»

رضا حسینی کارگردان فعال مشهدی، یکی از دوستان صمیمی حامد بوده است. کسی که چند سال پیش «بچه تابستان» در فستیوال آهوانه‌ روی صحنه برد. او درباره دوست هنرمندش می‌گوید: «حامد یک نویسنده درجه یک بود که متاسفانه در دوران درخشش، چراغ عمرش خاموش شد. او از نمایشنامه‌نویس‌های خوب مشهدی محسوب می‌شد که بیشتر اوقات به موضوعات اجتماعی می‌پرداخت و دغدغه‌اش مسائل و مشکلاتی از این جنس بود.»

 

لینک کوتاه :
اشتراک گذاری :
Warning: Array to string conversion in /home/vimmodlw/public_html/wp-content/themes/theater-abdi/functions.php on line 633
Array