تعزیه؛ نمایشي به قدمت خلقت!

پیرامون نمایش تعزیه با استاد جابر عناصری
مشهدتئاتر- استاد جابر عناصری را كه از مفاخر هنر کشورمان محسوب ميشود پدر نمایش آیینی ایران لقب دادهاند. او كه در مراكز آموزشي بسیاری همچمون دانشکده هنرهای دراماتیک، ادبیات و علوم انسانی، هنرهای زیبا، شاهد، تربیت مدرس، صداوسیما و نیز فرهنگسرای نیاوران و مؤسسههای عالی سوره و جهاد دانشگاهی سابقه تدریس دارد،
دارای تألیفات بسیاری است که از آن جمله میتوان به کتابهای «مراسم آیینی و تئاتر»، «تاریخ هنر ایران»، «تاریخ هنر جهان»، «تعزیه نمایشی مصیبت»، «درآمدی برنمایش و نیایش در ایران»، «شبیهنامهی دیرمکافات»، «مردمشناسی و روانشناسی هنر»، «شبیهخوانی، گنجینه نمایشهای آیینی مذهبی»، «شبیهخوانی کهن الگوی نمایشهای ایران»، «شبیهنامه امامزاده محمدتقی(ع) مدفون در رودهن»، سلطان کربلا»، «جنگ تعزیه از مدینه، تا مدینه»، «مجموعه چهل مجلس شبیهخوانی» و «شناخت اساطیر ایران براساس طومار نقالان» اشاره کرد.
آنچه میخوانید حاصل لحظههاي همکلامی با این چهره ماندگار هنر تعزيه است:
استاد اگر موافقيد گفتگويمان را با تعريف شما از تعزيه آغاز ميكنيم.
تعزیه نمونه بارز نبوع نمایشی ایرانیان است. مراسمی است که علاوه بر عزاداری و گریستن، آدمی را وا میدارد تا بينديشدکه چگونه ممكن است انسان با همه عقل و شعور و درایت، تحتتأثیر آدمهای جاهل قرار بگیرد.
شما كه سالها با تعزيه زيستهايد، چه احساسي نسبت به اين هنر داريد؟
وقتی اسم تعزیه به گوشم میخورد در من حالت بهجتی به وجود میآید. شگفتزدهام که مردم کوچه و بازار چگونه نمایشی به وجود آوردهاند که این نمایش تئاتر نيست، اما فعل، عمل و اجرایی است كه مملو از موارد مثبت و جذاب است.
با اين وصف، تعزيه در لايههاي مفهومي خود براي مخاطبش ميخواهد چه تفكري را به ارمغان آورد؟
تعزیه در واقع یک نوع ترس مرگ آگاهانه به انسان میدهد. تعزیه یک نوع علو نفس براي انسان به ارمغان میآورد. تعزیه یک حس افتخار به انسان ميبخشد که این حس افتخار شامل حال هرکسی نمیشود. من به عنوان يك تعزيهخوان پير زیباترین ایام عمرم را سالهایی ميدانم که فکر ميکردم شببویی شدهام برای نوازش مشام کسی که به خاطر گریز از چنبره نادانان همه چیز خويش را از دست میدهد.
وهمين مفهوم است كه تعزيه را هنري قدسي ميكند؟
بله. تعزیه واقعا هنري قدسی است و نباید اجازه داد هرکسی که نه شایسته اين فعل است و نه برازنده لباس و مقام تعزیه، در اين راه قدم بگذارد و بايد همواره از این نوع آدمها پرهیز کرد. من تعزیه را یک نمایش متافیزیکی و ماورای طبیعی ملهم ازنفحات قدسي حضرتا… میدانم.
فرموديد كه تعزيه تئاتر نيست اما برخي معتقدند اين هنر با توجه به بار دراماتيكي كه در خود دارد، تئاتر بهشمار ميآيد و يا به نوعي به آن خيلي نزديك است.
در كنار مشتركات، این دو هنر نقاط افتراق عمدهاي هم دارند. تعزیه جاذبه دارد و اصلا دافعه ندارد و هیچ کس دراین نوع نمایش فریب نمیخورد ولي اين خصوصيت را در اغلب تئاترهاي صحنهاي نميبينيم. تئاتر در قاب و چهارچوب صحنه اجرا میشود ولي تعزيه در دل كوچه و بازار و در ميان مردم صورت ميپذيرد. شاید تئاتر را در برههای بتوان اجرا کرد و در برههای هم نتوان. ولی تعزیه در تمام ایام قابل اجراست و ارتباطش با مخاطب خيلي نزديكتر از تئاتر است.
ميتوان گفت كه تعزيه يك نمايش است؟
من معتقدم تعزیه با پشتوانه آیینياش میرسد به نمایش اما با هیچ تئاتری قابل مقایسه نیست ضمن اينكه ظوابط یک تئاتر کامل را درخود دارد.
يعني شما بر آييني بودن تعزيه تاكيد داريد؟
بله؛ تعزیه در واقع یک نمایش آیینی است به معنای مناسک. تعزیه از مناسک و آیینهایی بر خاسته است که جنبههای کاربردی در زندگی مردم داشته و دارد، نه جنبه تفننی و تفریحی.
ميشود بفرماييد تعریف شما از آیین چیست؟
آیین در لغت به معنای قانون، ناموس، راه، شریعت و نحوه زندگی انسان است و ما در تعزیه به دنبال کهن الگوهايي ميگرديم که برای ما آیین خوب زندگی كردن و درست زیستن را نشان دهند. بنابراین، تعزیه افزون بر عزاداری و گریستن بر آدمها، خوب زیستن و آزادگی را هم خواستار ميشود وبايد دانست که این گریستن، گریستن منفی نیست، به این معناست که ما در حيرت و اندوهيم از اينكه انسانی با همه عقل و شعور و درایت، اسیر آدمهای جاهل ميشود. تعزیه در واقع این است که گریه ما فقط برای حسین(ع) نيست؛ هم براي حسین (ع) و هم بر خویشتن است. بنابراین تعزیه نشانی بر مظلومیت خود ما هم هست. وقتی که ما این مطالب را مطرح میکنیم گویی با یک نوع همذاتپنداری يا یک نوع سمپاتی با تعزیه برخورد داریم. به اين سمپاتي در فرهنگ لغات یونان پطوس ميگويند كه به معنای درد است. در یونان، «سمپاتیک» يعني باكس احساس همدردی كردن، یعنی ما هم درد او را احساس میکنیم. هم درد فیزیکی را احساس میکنیم و هم درد روانی او را درک میکنیم. تعزیه اين گونه است كه ما در جريان يك واقعه به شكلي قرار ميگيريم كه هم درد فيزیکی و هم درد روانی را درک میکنيم و بدون آن كه بدانيم چرا يا چگونه، عاشق آن ميشويم.
استاد ! بفرماييد تعزيه كه به نظر شما هنر آييني بزرگ ايرانيان است، از كي شروع شده است و چه قدمتي دارد ؟
ما برای تعزیه نمیتوانیم قدمتی قایل بشویم. برای این که اگر تعزیه را دینی بدانيم، بايد بپذيريم كه قدمت آن از بدو آفرينش است، به این مفهوم که از سرشته شدن وجود انسان تا امروز، مفهوم تعزیه وجود داشته است:
طوطی نقل شکر بودیم ما/ مرغ مرگ اندیش گشتیم از شما
تعزیه، در واقع از دل آیین و از زمانی بیرون آمد که انسان به یک نوع آگاهی رسید و تعزیه را به صورت ادواری هرسال تکرار کرد و اين مجالس در سال روزها و سال مردان شهيدي که یا در قلمرو اسطوره بودند یا در قلمروی اسوه، تکرار شد. تعزیه وقتی از دل آیین بیرون آمد که توانست آنچه را آیین به صورت خام اجرا میکرد، اين هنر به صورت پخته انجام دهد.
آيا ميشود آیینهاي ایرانی را به تعزیه محدود دانست؟
نه. ایران آیینهای بسیار زیبایی دارد. آيين در ايران به دو بخش تقسيم ميشود. يكي آن بخش كه به معناي سور است و ديگري به معناي سوگ. ما، هم سورنامه داريم و هم سوگنامه. به عنوان مثال نوروز ما آيينهايي دارد كه در بخش جشنها و سورنامهها قرار ميگيرد. ما در آنجا ميبينيم كه از درختي پوسيده شكوفههايي پديد ميآيد. اين رستاخيز نباتي و گياهي براي ما يك نوع شادماني ولادتي ايجاد ميكند. وقتي بهار ميرسد من اولين شكوفهها را ميبوسم. اينها طفلان نباتي هستند كه تازه به دنيا آمدهاند.
سوگ چطور؟
سوگها به دو دسته تقسيم ميشوند. يكي، سوگهايي كه براي موجودات بهرهمند از عالم فيزيكي انجام ميشود. درآن سوگ همه ما شريك هستيم. يكي هم سوگهاي شخصي ما ست كه مثلا گاهي در مرگ جواني صورت ميگيرد.
بنابراين از سخنان شما ميتوان اين گونه استنباط كرد كه آيينها- چه سور باشند چه سوگ- يك قدم عملي به حساب ميآيد.
بله به قول «ويليام جيمز» روانشناس معروف، بايد تمام آيينها جنبهي عملي داشته باشد. يعني آنچه كه در عمل مفيد ميافتد حقيقت است. شما در تعزيه به عنوان يك آيين كامل اين عمل را به خوبي ميبينيد. يعني دارد كاري انجام ميشود كه شما را يك قدم از جانب شر به سمت خير ميبرد. به همين دليل است كه تعزيه در ديدگان همه حرمت خاصي دارد.
در مجموع، تعزيه نسبت به آيينهاي ديگر چه ويژگيها و مزيتهايي دارد؟
تعزيه تمام آيينها را در دل خود دارد. حسنهاي تعزيه عبارتند از آن خصائص مطلقي كه در اجرا نمود پيدا ميكنند. تعزيه به معناي گريستن نيست. ما تعزيههايي داريم كه به سوگ خوش فرجام ميانجامد. به اين معنا كه گاه كسي به شهادت ميرسد اما بعد از شهادتش نامي از خود به جاي گذاشته است. بنابراين زندگي او براي ما نشان دادن يك راه بهجت است. در برخي از مواقع، تعزيههايي وجود دارد كه بهشدت شاد آورند. مانند عروسي مولاعلي(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ص)كه توام با جشن و شعرخواني است و يا عروسي حضرت امام حسن عسگري(ع) با نرجس خاتون كه در اين مجلس ميگويند: «حوريان كف زنيد كف بر كف زنيد»، براي اين كه آسمان و عرش آماده شده است براي بزرگداشت وصلت اين اوليا.
بالاخره منشأ تعزيه را كجا و چه تاريخي ميدانيد؟
واقعيت اين است كه منشأ تعزيه پيش از همه به مسائل اكولوژيكي و مسائل طبيعي برميگردد. به اين معنا كه مرگ طبيعت براي انسان عزا ميآورد و زنده شدن آن براي ما شادماني. آنچنان كه چله بزرگ و چله كوچك و امثال اينها براي ما عزايي است كه وقتي به بهار ميرسيم خوشحال ميشويم. حافظ ميگويد:
شكر ايزد كه به اقبال كله گوشه گل/ رخوت باد دي و شوكت خار آخر شد
اين زمان، وقت خوشحالي است و اينجاست كه شايد بتوان گفت مفهوم تعزيه از كجاست.
گويا تعزیه در ابتدا به شکل کنونی نبوده و برخی معتقدند که در ابتدا سیاووشخوانی بوده است.
آن، تعزیه به معناي امروز نبوده است. عزاداری میکردند. عزداری برای کی؟ برای یک موجود خیالی؟ برای یک موجود اسطورهای؟ يك واقعه؟
منظورم قبل از واقعه عاشوراست؟
بله. قبل از واقعه عاشورا، برای نیامدن باران يا برای نیامدن آفتابی که دیده نمیشد تعزیه وجود داشته ولی بعدها وقتی جريانهايي منسجم واقع شد، مردم دیگر به جای چهرههای اسطورهای، به چهرههای اسوهای روی آوردند.
به هرحال اين هنر مخصوص ایران است؟
بله تعزیه هنر محض ایرانیان است.
آيا مشخص است كه از كدام منطقه ايران تعزيه برخاسته و رشد يافته است؟
به هیچ وجه. تعزيه در تمام ایران وجود داشته و دارد و به هیچوجه نمیتوان جای خاصي را براي زادگاه آن مشخص كرد. بعدها البته کشورهایی که آیین تشیع داشتند، توسط كساني که در ایران داشتند این هنر ایرانیان را تقلید کرده و آن را در كشورهاي خود اجرا کردند.
يعني هم اكنون در كشور ديگري انجام ميشود؟
بله تعزيه در برخي از كشورها به اقتضای آداب و رسومشان وجود دارد.
برخي معتقدند كه تعزيه علاوه برآنچه ميبينيم انواع ديگر هم دارد كه اكنون به دلايلي اجرا نميشود. به عنوان مثال بهرام بيضايي معتقد است كه در گذشته تعزيه مسخره و مضحك وجود داشته و اجرا ميشده است.
به نظر من تعبير اشتباهي شبيه «مضحك» از آنجا ناشي شد كه اعتمادالسلطنه در روزنامه «خاطرات» نوشت: شبي عروسي رفتن حضرت فاطمه(ع) به مجلس قريشيان را بيبها و مضحك نشان ميدادند كه از نمايشهاي تماشاخانههاي مضحك فرنگي هم مضحكتر شده بود.
بهرام بيضايي اين لفظ را برداشت و آن را با نام «شبيه مضحك» مطرح كرد و قبل از اين كه او عنوان كند ما چنين عنواني نداشتيم. حتي خود تعزيهخوانان هم لفظ «شبيه مضحك» را نميشناسند و آنهايي كه ميشناسند بهشدت با اين لفظ مخالفاند.
به نظر ميرسد دوره شكوفايي هنر تعزيه در ايران، زمان قاجار باشد.
واقعيت اين است كه تعزيه عملا به صورت رسمي از زمان ديلميان شروع شد و بعد در دوره صفوي رشد خودش را كرد. منتهي در اين دوره تعزيه بيشتر درحالت سينهبهسينه باقي مانده بود. در دوره نادرشاه به نوعي تعزيه متوقف شد اما از حافظه مردم بيرون نرفت تا اينكه دوره قاجار موجب پيدا شدن متدولوژيك و مبتني بر روش تحقيق و با در نظر داشت جنبه علمي تعزيه شد.
اين تحقيقات و اهميت قائل شدن براي جنبههاي علمي چه نتايجي را در اين دوره براي تعزيه داشته است؟
يكي از اين نتايج افتتاح تكيه دولت بود كه سبب شد تعزيهخوانان محلي براي تمرين و مكاني جهت اجراي مستمر بيابند و ديگر تشويقي بود از كساني كه نسخ تعزيه را مينوشتند و ميسرودند و اينها نتايج همان كارهاي تحقيقي بود كه باعث شد عهد قاجار دوره شكوفايي هنر تعزيه شمرده شود.
بنابراين دوره قاجار را ميتوان بهترين دوره رشد تعزيه دانست؟
از نظر ايجاد نسخ، قاجاريه بهترين دوره بود ولي از نظر كاربرد اساسي انواع و ارتباطش با عزاخواني، فضائلخواني، مناقبخواني، صورتخواني و امثال آن، دوره صفوي فعاليت بيشتر و بهتري داشت.
از نظر موضوع و مضمون، تعزيههاي اين دو دوره چه تفاوتي با هم داشتند؟
تعزيههاي دوره قاجار بيشتر از دورههاي ديگر به زندگي مردم توجه داشتند و به نوعي در اين زمان بود كه زندگي روزمره مردم وارد تعزيه شد.
در كدام دوره تنوع تعزيه بيشتر ديده ميشود؟
در عصر قاجار و بهويژه در عهد ناصري.
چرا؟
براي اين كه در اين دوره خود ناصرالدين شاه شاعر بود و شبيهخوانان و نقالان را بهشدت تشويق ميكرد. ميگويند او هميشه به شبيهخوان نقش امامحسين(ع) خلعت ميداده است.
تعزيه چه تفاوتي با شبيهخواني دارد؟
در تعزيه ما بيشتردنبال عزاداري هستيم ولي در شبيهخواني ممكن است كه در ايام اعياد، زندگينامه كسي را هم اجرا كنيم كه در آنجا بحث شهادت نباشد. شبيهخواني بيشتر لفظ نمايش است و تعزيه بيشتر لفظ عزاداري.
از تكيه دولت سخن گفتيد و اينكه از اقدامات تاثيرگذار دوره قاجار بهشمار ميآيد؛ از چگونگي شكلگيري آن هم بفرماييد؟
تكيه دولت در سال 1266هجري قمري توسط حينالممالك داماد ناصرالدينشاه ساخته شد و در سال 1268 هجري قمري شروع به فعاليت كرد.
و جايگاه خاصي شد براي اجراي تعزيه؟
بله جايگاهي خوب براي تعزيهخوانان شد و حتي براي جمعآوري ابزار و وسائل تعزيه مكاني مناسبي به حساب ميآمد و كارگاهي هم براي تمرين و اجراي تعزيهخواني بود و نكته جالب توجه اين بود كه براي تمام اجراها پوستر ميخورد و درآن به طور دقيق زمان و مكان و حتي نوع شبيهخواني و هنرنمايي هنرمندش را مشخص ميكرد كه من اين پوسترهارا دركتاب «شبيهخواني، گنجينه نمايشهاي مذهبي»ام چاپ كردم؛ هر چندكه الان ما اطلاع نداريم فردا در بين شبيهخوانان كدام شبيههخواني انجام ميشود…!
و خود اين تكيه دولت به عنوان مكاني دائمي اجراي تعزيه، در جذب مخاطب بسيار موثر بوده است؟
بله مردم هميشه براي تمام نمايشها جمع ميشدند.
ممكن است يكي از علتهاي ركود تعزيه همين باشد كه ما ديگر مكاني دائمي چون تكيه دولت نداريم؟
بله اين هم هست. ما هيچ جايي براي اجراي شبيهخوانيها نداريم تا محلي باشد كه وقتي هم را ميبينيم يكديگر را تصحيح كنيم. يكي ديگر از علل ركود تعزيه اين است كه شعرايي كه در اين زمينه و در اين سبك بتوانند خوب و قوي بسرايند، نداريم و نتيجه اين شده كه تعزيهها تكرار ميشوند. من آرزومندم برخي از تعزيهخوانان دست از حسادت بردارند و بدانند در هنري فعاليت ميكنند كه تمام افتخارش قدسي بودن است.
متاسفانه نسخ قديمي تعزيه هم رو به نابودي است.
من تمام اين نسخ را در دو جلد كتاب 818 صفحهاي به چاپ رساندم و اگر اينها را جمعآوري نميكردم همين نسخ هم الآن وجود نداشت.
پيشبيني شما از آينده تعزيه چيست، آيا باز هم تعزیه خواهيم داشت و تعزیهخوانان باقی خواهند ماند؟
تعزیه هیچگاه از بین نخواهد رفت ولی دارد از آن حالت پرطمطراقش فاصله ميگيرد و بايد کسانی که از دور دستی بر آتش دارند وارد معرکه بشوند و كمك كنند.
چه ميتوان كرد تا تعزيه به عنوان هنري اصيل همچنان پا برجا بماند؟
اول این که در اين باره نباید فقط به تهران اکتفا کرد. باید تمام شهرستانها را در نظر گرفت و شبیهخوانان برجسته تمام كشوررا شناسایی کرد. الآن متاسفانه فقط شبیه خوانان بالاتر از 60سال تهراني حقوق مستمری ميگيرند و شهرستانيها از اين حق محروم هستند. هرچند آنها نیاز ندارند و در راه حضرت سیدالشهدا میخوانند. اگراین شبیهخوانان حمايت شوند خواهند توانست از نو شعرهای زیبایی بسرایند و از نو حرکتها را به جوانان تعلیم بدهند.
استاد! جایگاه تعزیه خراسان و مشهد را در کشور چگونه ارزيابي ميكنيد؟
خراسان و بهخصوص مشهد هميشه جایگاه ويژهاي در تعزیه كشور دارد. خود من از کسانی هستم که نسخ متعددي را از تعزيه خراسان جمعآوری کردم. حتی نسخه ترکی جغتایی مربوط به خراسان شمالي را جمع کردم. خراسان مناطق تعزیهخیز بسیار خوبی نظیر مزینان، نيشابور، سبزوار و اسفراین دارد.
اين تعزيهها ویژگیهای خاصی هم دارد؟
بله. ویژگی عمده تعزيههاي مشهد و خراسان به دلیل وجود و حضور حضرت ثامنالحجج، اختصاص يافتن به رثا و شأن والای اين امام همام است.
و سخن آخر؟
براي تمام تعزيهخوانان كشور بهخصوص تعزيهخوانان مشهدي آرزوي موفقيت دارم.
Warning: Array to string conversion in /home/vimmodlw/public_html/wp-content/themes/theater-abdi/functions.php on line 633
Array